تو جاری عشقی
|
|
به شام فراقت، ز وصلت سرودم نبودی بر من، کنار تو بودم
تو غایب ز عشقی، کجایی که باشی گواه حضورت، تمام وجودم
بدون حضورت، نمازی نخواند فضا شد معطر، ز عطر سجودم
دلی را ندیدم، ز عشقت نلرزد چو از تو نوشتم، چو از تو سرودم
نبودی ببینی، که پر بودم از تو به گاه پریدن، به اوج صعودم
همه کهکشان ها، به زیر پرم بود چو بال دلم را، به عشقت گشودم
تو احساس نابی، به شعر تر من تو جاری عشقی، به تار و به پودم
تو دریای آبی، منم قطره، هرگز که بی تو ندارد، بقایی وجودم
السلام علیک یا صاحب الزمان
|
|
دوشنبه 91 خرداد 8 |
نظر بدهید
|
|
|